Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ هوشنگ گلمکانی در صفحه اینستاگرام خود در یک  دلنوشته از اجرای نمایش "ملاقات بانوی سالخورده" چنین گفت: 

از اولین اجرای «ملاقات بانوی سالخورده» که دیدم، چهل‌و هفت سال می‌گذرد؛ زمستان پنجاه‌ویک، به کارگردانی حمید سمندریان در تالار مولوی. در آن تالار دانشجویی، اجرا هم تقریبا دانشجویی بود و بجز چند نفر، بقیه بازیگران دانشجویان تئاتر دانشکده هنرهای زیبا بودند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

نقش کلر زاخاناسیان را ابتدا جمیله شیخی بازی می‌کرد که بعد جایش را به آذر فخر داد. اکبر زنجانپور نقش آلفرد ایل را بازی می‌کرد و غلامحسین لطفی نقش شهردار. این اولین نمایش جدی هنری بود که در زندگی می‌دیدم. بازیگرانی اغلب سیاه‌پوش بر آن صحنه کوچک با ابزاری اندک و ساده، که به‌خصوص نحوه نمایش راه رفتن بازیگران بر صحنه برایم تازگی داشت.

سی‌وپنج سال بعد در سال هشتاد و شش، سمندریان یک بار دیگر این نمایش‌نامه مورد علاقه‌اش (از نویسنده مورد علاقه‌اش فریدریش دورنمات) را بر صحنه تئاتر شهر آورد، این بار با معیارهای تئاتر حرفه‌ای، نه دانشجویی. گوهر خیراندیش کلر زاخاناسیان بود، پیام دهکردی آلفرد ایل و میرطاهر مظلومی شهردار. اجرایی باصلابت که از آن بیش از همه سیگار کشیدن آلفرد در صحنه آخر پیش از اجرای «حکم مرگ» به یادم مانده. چند دقیقه در سکوت مطلق، همه منتظر ماندند تا آلفرد سیگار آخر را هم بکشد تا بعد، چک اهدایی کلر انتقامجو، گوارای وجود مردم شهر شود. 

و حالا اجرای پارسا پیروزفر از این نمایش‌نامه پرقدرت و عمیق بر همان صحنه. دیشب در شب ماقبل آخر این اجرای محکم و موفق، سالن اصلی تئاتر شهر جای خالی نداشت و اجرای دومی هم در راه بود. سکوت مطلق برای غرق شدن در این درام حیرت‌انگیز. پانته‌آ پناهی‌ها در نقش کلر زاخاناسیان، رضا بهبودی آلفرد ایل و سیاوش چراغی‌پور شهردار. چهل‌وهفت سال بعد، باز هم نمایشی سهمگین از نمایش‌نامه‌ای جاودان درباره یک موقعیت مهیب.

 

 

منبع: خبرگزاری برنا

کلیدواژه: تماشاخانه هوشنگ گلمکانی نمایش در ایران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۶۵۲۲۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دلش برای «آسید کاظم» پر می‌کشید

دلش تنگ شده بود برای دنیای آسید کاظم، برای آن همه عاطفه‌ای که در آن دوران جریان داشت، برای مردی که برای کبوترش گریه می‌کرد ...

محمود استادمحمد دلش برای همه این چیزها پر می‌کشید.

به گزارش ایسنا، حالا سال‌هاست که محمود استادمحمد مهمان قطعه هنرمندان بهشت زهراست ولی «آسید کاظم» او همچنان به زندگی خود ادامه می‌دهد. در این سال‌ها چند بار کارگردان‌های جوان تئاتر این نمایشنامه را به صحنه برده‌اند و فردا (شنبه ۸ اردیبهشت ماه)  هم قرار است قاسم زارع آن را در تماشاخانه ایرانشهر نمایشنامه‌خوانی کند.

این برنامه، بهانه‌ای شد برای ما که کمی به سال‌های دورتر برگردیم و با مرور خاطرات گذشته، بخشی از دلتنگی‌های خود را برای تئاتری که داشتیم، برطرف کنیم.

محمود استادمحمد که نامش با نمایشنامه «آسید کاظم» گره خورده است، در گفتگویی که به مناسبت برگزاری بزگداشتش در سی و یکمین جشنواره تئاتر فجر با ایسنا داشت، درباره نمایشنامه «آسید کاظم» که خودش هم آن را بسیار دوست می‌داشت، گفته بود : «آسید کاظم» را خیلی دوست دارم، خودم هم به عنوان یک فرهنگ عتیق به آن نگاه می‌کنم. چند وقت پیش که محمد رحمانیان آن را نمایش‌نامه‌خوانی کرد، یک اجرایش را دیدم. محمد نه تنها زبان مردم را خوب می‌شناسد، ادبیات را هم خوب می‌شناسد اما وقتی بازیگران محمد، متن را اجرا می‌کردند احساس کردم که این متن نسبت به این بازیگران چقدر عتیق است! چقدر زبان این نمایش، دنیا آدم‌های این نمایش در فرهنگ سپری شده معاصر قرار گرفته است. من دنیای «آسیدکاظم» را خیلی دوست دارم، گاهی حسرت این دنیا را می‌خورم که چقدر محترم بود، چقدرعاطفی و چقدر ریشه‌دار بود. از اینکه یک انسان بنشیند برای کبوترش گریه کند، حسی به من دست می‌دهد که نمی‌توانم بگویم زیباست چیزی فرای زیبایی است.»

او که در ۲۰ سالگی این نمایشنامه را نوشته بود، درباره حال و هوای جوانان هم‌دوره خودش چنین گفته بود: «فکرش را بکن، مونولوگ «آدم از روزی که تو خشت می‌یاد تا روزی که رو خشت بیفته، بدبخته...»، ما کجا بودیم و یک جوان ۲۰ ساله چگونه به زندگی نگاه می‌کرد!»

ما اما شگفت‌زده شده بودیم که او چگونه در نخستین روزهای جوانی خود چنین نمایشنامه‌ای نوشته و او در پاسخ به حیرت‌زدگی ما گفته بود: «متن را در ۲۰ سالگی نوشتم. در ۲۰ سالگی خیلی کارهایم را کرده بودم. قبل از ۲۰ سالگی دو نمایش کارگردانی کرده بودم. آن وقت‌ها ریتم‌ ما تند بود. حکم زمانه بود. فقط من نبودم. بیضایی در چند سالگی «نمایش در ایران» را نوشت. اینکه یک نفر زیر ۲۰ سالگی نگاه تاریخی داشته باشد، خیلی مهم است چون نوشتن تا نوشتن با نگاه تاریخی دو مساله است. عباس نعلبندیان هم زیر ۲۰ سالگی چند اثرش را نوشته بود.»

حالا و با تغییرات هر روزه‌ای که تئاتر ما داشته است، نمایشنامه «آسید کاظم» هم واقعا گویی از عهد عتیق می‌آید و اما همچنان بخشی از بدنه تئاتر ما دلتنگ جهانی است که این نمایشنامه روایت می‌کرد. شاید به دلیل همین دلتنگی است که قاسم زارع هم تصمیم به خوانش این نمایشنامه گرفته. او قرار است با همراهی مسعود کرامتی، قاسم زارع، بهرام‌ ابراهیمی، فرهاد بشارتی، بهرام درخشان، علی عطایی‌حور، حسن شفیعی، دانیال ابراهیمی، آیدا قدرتی ساعت ۲۰ فردا، در هشتمین روز ماه اردیبهشت این نمایشنامه را در تالار استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر نمایشنامه خوانی کند.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • همکاری سازمان عقیدتی سیاسی ارتش و اداره کل هنرهای نمایشی برای تولید آثار نمایشی
  • اجرای آثار جشنواره تئاتر ایثار در شهر‌های استان گلستان
  • پرهام خاکزاد با «بیرون پشت در» به تئاترشهر می‌آید
  • «بیرون پشت در» را در تئاتر شهر ببینید!
  • اجرای آثار جشنواره تئاتر ایثار در شهرهای استان گلستان
  • نمایش و نقد فیلم‌تئاتر «شهر آفتاب مهتاب» در سینماتک خانه هنرمندان
  • ساخت و اجرای کابوس‌هایتان را به «کابوس‌مند» بسپارید
  • پای «توقف اتانازی» به رادیو نمایش باز شد
  • دلش برای «آسید کاظم» پر می‌کشید
  • جمیله علم‌الهدی، «بانوی اول ایران» در پاکستان! (+عکس)